تنها
دختر گلم امروز سه شنبه ۱۹/۱۱/۸۹ من مجبور شدم تو رو بیارم اداره پرستارت مریض بود و منم که کسی رو نداشتم تو عسلم رو نگه داره امید وارم که زیاد اذیت نشی و نگی من مامان بدی هستم از همان اولین روزای تولدت که تو رو تو درونم احساس کردم دائم نگران سلامتیت بودم آخه تمام مدت کار من با مواد شیمیایی بود الانم که یه جور دیگه الهی مامان واسه تو فرشته قشنگش بمیره
نویسنده :
فرحناز
10:25
مرواریدهای کوچولوم
دختر گلم دیروز یک مروارید کوچولو از لته هاش بیرون زد ...
نویسنده :
فرحناز
13:42